|
هوا گرفته بود و باران می بارید کودکی آهسته گفت :خدایا گریه نکن درست میشه…. من که خدا نیستم بگم صدبار گر توبه شکستی باز آی…!! من که خدا نیستم بگم صدبار گر توبه شکستی باز آی…!! امروز معلم عشق گفت : بهترینــــم! آخر قصه ی ما را همان اول لو دادند! زخمی عمیق بر قلبم است... روزگار نمک میپاشد و من بالا و پائین میپرم و همگان تصور میکنن مستم و میرقص...!!! |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |